ارومیه شهر طبیعت و تاریخ
به گزارش مجله 10 از 10، از زمانی که خودم را شناختم، سفر بزرگ ترین سرگرمی زندگی من بوده و خاطراتی که از سفرهایم به یادم مانده، همراه همیشگی لحظه های زندگیم بوده است. به جرات می توانیم بگویم حدود 70 درصد از خاک ایران را دیدم و گشتم و نوار غربی کشور از زیباترین مناطقی است که در کشور ما وجود دارد.
از شمال این نوار و آذربایجان ها تا جنوب آن و ایلام، قدم به قدم مملو از تماشای، فرهنگ های غنی و متفاوت و مردمی دوست داشتنی است.
خرید بلیط تهران ارومیه
آنچه در ادامه می خوانید... پنهان
ارومیه، مجذوب نماینده گوشه نشین
دریاچه ارومیه، آرام پرشور
مجذوب نماینده به تعداد رزوهای سفر
شهر انگور، مهد سیب
ارومیه، مجذوب نماینده گوشه نشین
در این نوشته قصد دارم به سراغ استان آذربایجان غربی و به طور ویژه مرکز این استان شهر ارومیه و یا رضاییه سابق بروم و تجربیاتی که از سفر به آن جا کسب کردم را با شما به اشتراک بگذارم. تمام تلاشم این خواهد بود که نوشته هایم در نزدیک ترین حالت به تجربه هایم نگاشته شوند و شما بعد از خواندن آن ها دست کم اندکی از این تجربه دلنشین من را لمس نموده باشید.
من چند مرتبه به ارومیه سفر داشتم ولی در اینجا قصد دارم تجربه آخرین مسافرتم به این شهر را با شما به اشتراک بذارم که در فصل تابستان انجام شد. سفر من از تهران و به صورت زمینی، با خودروی شخصی آغاز شد. این راستا اتوبانی تا نزدیک زنجان، مجذوب نمایندهیت خاصی ندارد ولی به مرور که به این شهر نزدیک می شوید، مجذوب نمایندهیت های سفر در چشم انداز ها اطراف آغاز به خودنمایی می نمایند.
باغ های میوه کنار جاده، زمین های هموار و سبزی که گاه تا چشم کار می نماید ادامه پیدا نموده است و اگر نگاه خود را کمی دورتر بفرستید، ناحیه های سبز رنگی که به صورت پراکنده به دامنه کوه ها رنگی متفاوت داده اند، همه و همه نوید سفر به خطه ای سرسبز با آب و هوایی دلچسب را به شما می دهند.
با ادامه راستا، زمانی که در حدود 100 کیلومتر فاصله تا شهر تبریز به جای مانده است، اگر به سمت چپ خودتان دقت کنید و کیفیت و تمیزی هوا شما را کمک کند، می توانید قله زیبای سهند را ببینید. تا رسیدن به خود تبریز، این چشم انداز نمای دوردست سمت چپ شما را پر خواهد نمود.
دریاچه ارومیه، آرام پرشور
من چند ساعت را در شهر تبریز به گشت و گذار سپری کردم که اگر بخواهم درباره آن نیز بنویسم، مطلب بسیار طولانی خواهد شد. پس از این قسمت از سفر عبور می کنم و به راهم به سمت ارومیه ادامه می دهم. در حدود 90 کیلومتر که از تبریز به سمت ارومیه به راستا ادامه دهیم، در دوردست، زیباترین جاذبه این شهر یعنی دریاچه ارومیه، خودنمایی خواهد نمود.
شاید بزرگنمایی به نظر بیاید اما هر سری که به این شهر سفر کردم، با نزدیک شدن به دریاچه، هوا اندکی طعم شوری در دهانم ایجاد نموده است. وقتی کمی جلوتر بروید به کوهی می رسید که به آن جزیره اسلامی می گویند. شاید به نظرتان عجیب بیابد ولی علت این نامگذاری به روزگاران گذشته و سالیانی باز می گردد که دریاچه اوضاع بهتری داشت و سطح آب با اختلاف زیاد، بسیار بالاتر از چیزی بود که این روزها شاهد آن هستیم.
با گذشت زمان و پایین رفتن سطح آب، متاسفانه این جزیره به بخشی از خشکی تبدیل شده و امروزه برای عبور از روی دریاچه باید از کنار جزیره عبور کنید. با پشت سر گذاشتن جزیره اسلامی، به ابتدای پلی خواهید رسید که دو کرانه شرقی و غربی دریاچه ارومیه را به یکدیگر متصل می نماید.
معمولا گردشگران روی این پل توقف می نمایند و لحظاتی را به تماشای دریاچه سپری می نمایند. من شخصا دوست دارم زمان زیادی در کنار این دریاچه بمانم. پیشنهادم به شما هم این است که خودروی خودتان را در جای مناسبی پارک نموده و پیاده به کنار دریاچه بروید.
زیبایی چشم نواز، خیال سالیان سختی که دریاچه از سر گذرانده و صدای خرد شدن بلورهای نمک زیر پایتان با اولین قدمی که روی بستر دریاچه می گذارید، حال و هوایی در شما ایجاد می نماید که دل کندن از دریاچه و رفتن را کمی برایتان سخت خواهد نمود.
اما در نهایت بعد از لذت کافی بردن از دریاچه، باید آن را به مقصد شهر ارومیه ترک کنید. در آخرین سفرم، تقریبا همزمان با تاریکی هوا به ناحیه شهری ارومیه رسیدم. اولین نکته ای که بعد از رسیدن به شهر ارومیه نظر شما را جلب خواهد نمود، شهرسازی زیبا، تمیزی و نظمی است که در شرایط کلی شهر وجود دارد.
مجذوب نماینده به تعداد رزوهای سفر
من برای اقامتم، هتل آریا را انتخاب کردم چرا که با تحقیقاتی که از قبل انجام داده بودم، امکانات و خدمات مناسبی در اختیار مهمانان خود قرار می داد، دسترسی آن به تمام نقاط شهر خیلی خوب بود و قیمت به نسبت مناسبی داشت. بعد از چک این و تحویل گرفتن اتاق، تمیزی و امکانات مناسب این هتل برایم به اثبات رسید. شام شب اول را نیز در هتل خوردم و کیفیت قابل قبولی داشت.
از آنجایی که ارومیه به مرز بسیار نزدیک است، یکی از برنامه های من این بود که حتما سری به بازار شهر بزنم. خوشبختانه هتل من نزدیک به بازار سنتی ارومیه و خیابان خیام بود که بسکمک از مراکز خرید نو و لوکس ارومیه در آن قرار دارند.
بعد از رسیدن به بازار تصمیم گرفتم اول از مسجد جامع ارومیه آغاز کنم و بعد در پی خرید و گشت و گذار در بازار بروم. معماری این مسجد با آجرهایی که در فضای داخلی آن وجود دارد، برای من بسیار مجذوب نماینده بود و حس بودن در دل تاریخ را برای من به همراه داشت. بعد از تماشا مسجد و گشت و گذار در بازار سنتی که مثل هر بازار سنتی دیگری مملو از جنب و جوش، بوی ادویه و هیاهوی بازاریان و مردم بود، به سمت خیابان خیام به راه افتادم. در پاساژهای این خیابان، اجناس خوبی از برندهای معروف وجود داشت که قیمت مناسبی هم داشتند و من هم با کمال میل، اندازهی وسایل و چیزهایی که احتیاج داشتم را خریداری کردم.
قبل از بازگشتن به هتل، به تماشا یکی دیگر از جاذبه های ارومیه یعنی برج سه گنبد رفتم. توضیحاتی که درباره این بنا سال سازندگان و سال ساخت آن داده می شد خیلی با هم تفاوت داشت و من آخر سر هم متوجه نشدم کدام روایت درست است.
همه این مکان هایی که از آن ها نام بردم در فاصله کمی از یکدیگر قرار داشتند و رفت و آمد بین آن ها بسیار راحت بود علاوه بر اینکه قدم زدن در کوچه ها و خیابان ها و تماشای مردم، خود به نوعی روش آشنایی با فرهنگ آن ها به شمار میرود و برای من بسیار مجذوب نماینده است.
مجدد به هتل رفتم و بعد از کمی استراحت و صرف ناهار که یکی از غذاهای سنتی ارومیه به نام ارومیه خورش بود، آماده شدم تا یکی از تفریحات اصلی مردم ارومیه را تجربه کنم. گشت و گذار در بند. بعد از حدود 30 دقیقه رانندگی به دریاچه سد شهرچای (سیلوانا) رسیدم و حدودا یک ساعتی را در منطقه ها اطراف سد به گشت و گذار پرداختم. در این راستا باغ های سیب و انگور بسکمک را خواهید دید که گاهی شاخه بعضی درختان آن ها به علت بار زیادی که دارند، تا روی زمین شده اند.
اما نکته مهم، راستای بود که به وسیله آن به سد رسیدم. این راستا یا همان بند معروف، پر از رستوران ها و باغچه ها و فروشگاه هایی بود که برای گذراندن چند ساعت به دور از هر دغدغه ای بسیار مناسب بودند. در این راستا جاهایی وجود دارند که می توانید خودروی خودتان را در کنار جاده پارک کنید و خودتان را به کناره رودخانه برسانید و بساط یک پیک نیک درجه یک را پهن کنید.
اگر بخواهم بند را خیلی کلی توصیف کنم، تا حدی به قسمت ابتدایی جاده تهران چالوس شبیه است با این تفاوت که عرض راه در آن بیشتر است و دمای هوای آن خنک تر است.
پیشنهاد می کنم حتما یک وعده غذایی خودتان را در منطقه بند صرف کنید و توصیه من به عنوان کسی که این تجربه را چند مرتبه داشته، غذاهای محلی ارومیه است. غذاهای بسکمک وجود دارد که مخصوص به این خطه از کشورمان است و با پرسش از رستوران دارها متوجه خواهید شد که آیا این غذاها در منوی آن ها وجود دارد یا خیر.
شهر انگور، مهد سیب
اطراف ارومیه تعداد بسیار زیادی از باغات میوه وجود دارد که در آن ها انواع مختلفی از انگورها و سیب ها را می توانید پیدا کنید. روز سوم سفر من به دعوت یکی از دوستانم، تا اندکی بعد از نیمروز به گشت و گذار در یکی از این باغ ها و خرید اندازه زیادی از این میوه ها گذشت. به جرات می توانم بگویم برترین سیب ها و متنوع ترین انگورها مختص به شهر ارومیه هستند.
بعد از آن برای خرید سوغاتی ارومیه دوباره به سراغ بازار رفتم. این بار هم یک تیر و چند نشان کردم و وقتی به محدوده بازار رسیدم، از دو کلیسای مریم مقدس و کلیسای دیگری که در نزدیکی آن قرار داشت بازدید کردم که معماری قدیمی ولی مجذوب نمایندهی داشتند. درون ساختمان با سنگ های بزرگ دیوارچینی شده بود و همین نکته برای من بسیار مجذوب نماینده و تماشای بود.
یکی از به یاد ماندنی ترین مواردی که در رابطه با ارومیه در فکر شما خواهد ماند، طعم نقل هایی است که در آن ها گل محمدی وجود دارد و با مغزی گردو، حالتان را در لحظه خوب خواهند کرد. شیرینی نقل، عطر و طعم دلچسب گل محمدی و وقتی نقل آب می گردد، تردی و طعم گردو همه و همه باعث می گردد این نقل حضور پررنگی در خاطرات شما از ارومیه به جای بگذارد.
حتما در سفر به ارومیه از این سوغات مجذوب نماینده تهیه کنید و پیشنهاد من این است اندازه بیشتری خرید کنید زیرا که ممکن است خودتان تمام آنچه را به عنوان سوغات خریده اید، نوش جان کنید.
شب آخر سفر من در کنار رودخانه مرکزی شهر ارومیه (که به آن رودخانه شهر چای می گویند) و پارک ساحلی گذشت. رستوران ها و اغذیه فروشی های بسکمک در این پارک وجود دارند که مجذوب نمایندهیت آن را چند برابر می نماید. این تفرجگاه برای اهالی شهر هم بسیار محل گشت و گذار و ملاقات و خوش گذرانی به شمار میرود.
رزرو هتل های ارومیه
در سفر باید شناخت
روز آخر سفر معمولا احساسات متناقضی داریم. از طرفی بعد از چند روز گشت و گذار روحیه مان تازه شده و از طرفی به نوعی ناراحتیم که چرا باید برگردیم. بعد از تحویل اتاق هتل، با چمدانی پر از سوغاتی و خاطره به سمت دریاچه راهی شدم. با نزدیک شدن به آن، باز هم همان شوری هوا و همان احساس تعلق همیشگی به سراغم آمد و دست آخر بعد از چند دقیقه ماندن در کنار دریاچه به سمت تهران به راه افتادم.
به عنوان کسی که ساکن ارومیه نیستم و تنها چند بار به این شهر سفر داشته ام، باید بگویم این شهر پر از مجذوب نمایندهیت های گردشگری است و سفر به این شهر در هر شرایطی مطلوب خواهد بود. موارد بسیار دیگری نیز بود که می توانستم در ارتباط با سفرهایم به ارومیه بنویسم ولی کلام به درازا می کشید و از حوصله خواننده خارج می شد.
به همین علت آشنایی با دیگر جنبه های دوست داشتنی این شهر را به عهده شما می گذارم تا چمدان خود را ببندید و سفری هیجان انگیز را به این شهر آغاز کنید. اتفاقات مجذوب نماینده بسیار و تجربه های فوق العاده ای در راستا شما واقع شده است. تنها کافی است اهل سفر باشید و تجربه های نو.
peyman dehghan
منبع: فلای تودی