کارنامه ای به رنگ خاکستری
به گزارش مجله 10 از 10، آموزش و پرورش کشورمان سال هاست که وضعی بینابینی دارد که نه می گردد گفت اوضاعش سیاه و تاریک است و نه می گردد با خاطرجمعی بیان نمود که همه چیز در آن رو به راه است.
آموزش و پرورش ایران که عریض و طویل ترین ساختار دولتی کشور است سال های متمادی است که برای حفظ ظاهر می جنگد و می کوشد وضع ساختمان مدارس را سامان دهد، پفراینده مدارس فرسوده و ناایمن را ببندد، سیستم سرمایش و گرمایش مدارس را سر و سامان دهد، به شرایط معیشت معلمان بپردازد، کمبود معلم را به طرق مختلف برطرف و رجوع کند و پدیده های بدقواره ای مثل مدارس خشتی و گلی و سنگی و کلاس های کانکسی و حتی کپری را به حداقل برساند.
این دغدغه ها و این پرداختن های مداوم به ساختار ظاهری آموزش و پرورش یک عیب عظیم داشته و باعث شده درحالی که اوضاع از نظر ظاهری بهتر می گردد ولی باطن این ساختار گرفتار چالش های اساسی باشد.
در واقع در حالی که سال به سال بودجه آموزش و پرورش رشد می نماید و به طرز چشمگیری افزایش می یابد اما این افزایش ها منجر به ارتقای کیفیت آموزش و شرایط تحصیلی دانش آموزان نمی گردد.
در هشت سال گذشته در همه سال هایی که بودجه سنواتی این وزارتخانه رشد داشت و در تمام ایامی که مطالبات مربوط به آموزش و پرورش تقریبا به مطالبه ای عمومی تبدیل شد، این فقط صورت نظام آموزشی بود که بزک می شد و این باطنش بود که تقریبا دست نخورده باقی می ماند.
این اتفاق البته برای وزارتخانه ای که بیش از90 درصد بودجه سالانه اش را صرف پرداخت حقوق و دستمزد و تسویه معوقات و مطالبات می نماید، اتفاق غریبی نیست.
شکست از جنس تیمز و پرلز
بودجه وزارت آموزش و پرورش در سال 91، 13هزار و 900 میلیارد تومان بود که در سال 92 به 15 هزار و 500 میلیارد تومان افزایش یافت. این ارقام در همان سال ها کوچک توصیف می شد و برآوردها از کسری شدید بودجه آموزش و پرورش حکایت داشت.
ورق بودجه این وزارتخانه اما به تدریج برگشت به طوری که رقم آن در سال 99 به 57 هزار و 122 میلیارد تومان و در سال 1400 به 112 هزار میلیارد تومان رسید.
این رشد ارقام در جای خود البته نوعی پیروزیت به تعداد می رود اما اگر بخواهیم اندازه تاثیر آن بر کیفیت آموزش و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را بسنجیم باید بگوییم تقریبا هیچ. یکی از معیارها برای اثبات این گفته، نتایج عملکرد دانش آموزان کشورمان در آزمون های بین المللی تیمز و پرلز است.
این دو آزمون که به وسیله انجمن بین المللی پیشرفت تحصیلی برگزار می گردد یکی از نظام های پایش و رصد فعالیت های آموزشی در کشورهای مختلف دنیاست. بر این اساس آزمون تیمز فرایند آموزش ریاضی و علوم در دو پایه چهارم و هشتم را می سنجد و آزمون پرلز، پیشرفت سواد خواندن و درک مطلب دانش آموزان را در پایه چهارم ارزیابی می نماید. بعلاوه آزمون تیمز هر چهار سال یک بار و آزمون پرلز هر 10 سال یک بار تکرار می گردد.
همکاری ایران با انجمن بین المللی پیشرفت تحصیلی از سال 1991 میلادی شروع شده و در همه دوره ها دانش آموزان ایرانی نمراتی پایین تر از میانگین مبه وسیله دنیای به دست آورده اند.
10 سال قبل نمره دانش آموزان کشورمان در آزمون تیمز در علوم پایه چهارم 453 بود درحالی که کره جنوبی به اسم کشور اول 578 نمره به دست آورد.
بعلاوه نمره ایرانی ها در ریاضی پایه چهارم 431 بود در حالی که سنگاپوری ها به اسم دانش آموزان رتبه اول دنیا، نمره 606 را کسب کردند.
در سال 2011 در آزمون پرلز هم نمره ایران 457 ثبت شد در حالی که هنگ کنگ با 571 امتیاز در صندلی نخست ایستاد.
در این سال بعلاوه نمره دروس علوم و ریاضی پایه هشتم دانش آموزان کشورمان پایین تر از مبه وسیله دنیای نهاده شد در حالی که سنگاپوری ها و کره جنوبی ها به ترتیب رتبه های اول را کسب کردند.
در سال 99 هم که نتایج آزمون تیمز سال 2019 منتشر شد صندلی دانش آموزان ایرانی در دو درس علوم و ریاضی چنگی به دل نمی زد و با این که عملکرد درسی دانش آموزان در مقایسه با عملکرد خودشان در سال 2015 رشد داشت ولی در مقایسه با بقیه دانش آموزان دنیا بسیار ضعیف بود.
در سال 2019 کشورمان در آموزش و یادگیری ریاضیات پایه چهارم با نمره کل 443 میان 58 کشور شرکت کننده در صندلی 50 و میان 12 کشور همسایه حاضر در آزمون تیمز در صندلی نهم نهاده شد. این درحالی بود که در درس علوم چهارم هم ایران با نمره 441 در صندلی 48 قرار گرفته است.
در آزمون ریاضی کلاس هشتم هم 39 کشور حضور داشتند که کشورمان رتبه 29 را کسب کرد و در علوم پایه هشتم هم میان 39 کشور رتبه ای بهتر از 32 به دست نیاورد.
با این که پس از اعلام این نتایج معاون ابتدایی وزیر آموزش و پرورش اظهار داشت که نباید دستاوردهای کشورمان در فاصله سال های 2015 تا 2019 را نادیده بگیریم اما اگر نخواهیم فقط خودمان را با خودمان مقایسه کنیم و لبخند رضایت بزنیم، باید بگوییم که درحوزه پیشرفت تحصیلی دانش آموزان هنوز جای کار بسیار وجود دارد.
کنکور در قبضه دانش آموزان خاص
کنکور با این که چند سالی است سم مهلک نظام آموزشی خوانده می گردد و آشی که یک مافیای ریشه دار برای نظام تعلیم و تربیت می پزد، ولی با این حال هنوز آیینه ای است که خیلی از حقایق موجود را بازتاب می دهد.
کنکور در سال های اخیر فرصتی شده است برای علنی شدن تبعیض های آموزشی و عیان شدن شکاف میان طبقات مختلف اجتماع که در مدارسی بی ربط از هم درس می خوانند و تحت آموزش های بی ارتباط به هم قرار می گیرند و در نهایت به صندلی هایی می رسند که یکی عرش است و دیگری فرش.
این فرایند از گذشته وجود داشته اما سال به سال بر عمق آن افزوده می گردد به طوری که دیگر می توان بدون تردید در کنکورها سهم مدارس خاص را کنار گذاشت و مطمئن بود رتبه های برتر کنکور به دانش آموزانی می رسد که در مدارس ویژه، تحت آموزش های خاص نهاده شده اند و حتی در چند استان برخوردار تعلیم دیده اند.
به هشت سال پیش اگر برگردیم استان تهران پیشتاز کسب رتبه های برتر کنکور بود به طوری که در سال 92، 12 نفر از رتبه های برتر اهل این استان بودند. در این سال هیچ سهمی به دانش آموزان استان های محروم و کمتر پیشرفته نرسید و بعلاوه به روال سابق از میان 36 نفری که جزو رتبه های برتر گروه های آزمایشی پنجگانه بودند بازهم سهم پسرها بیش از دخترها بود. در سال 92، 22 دانش آموز پسر در صندلی های برتر کنکور نهاده شدند در حالی که سهم دانش آموزان دختر 14 رتبه برتر بود.
پیش از این تاریخ و طی سال های 89 تا 92 هم رتبه های برتر بیش از آن که به دخترها تعلق بگیرد سهم پسران شده بود، روالی که حکایت از تفاوت اندازه پیروزیت میان دختران و پسران داشت.
این شرایط البته در سال های بعد هم تکرار شد و در آخرین کنکوری که نتایج آن در اختیار ماست (کنکور99) باز هم دانش آموزان پسر پیروز تر از دانش آموزان دختر عمل کردند که سندی است بر این واقعیت که طی سال های متمادی، نظام آموزشی نتوانست فاصله جنسیتی موجود را پر کند یا جهت آن را تغییر دهد.
در کنکور 99 بازهم غالب رتبه های برتر به تهرانی ها رسید و از جمع 40 نفره بهترین ها، 11نفر اهل مرکز بودند که اتفاقا بیشتر آنها هم در مدارس تیزهوشان، نمونه دولتی ها یا غیرانتفاعی ها درس خوانده بودند.
در کنکورهای یک دهه اخیر، عزلت مدارس دولتی در کسب رتبه های برتر همواره مشهود بوده، ولی آنچه سال 99 به چشم آمد و توی ذوق زد، تشدید این شرایط بود که نشان می داد با وجود تغییر دولت ها و تغییر شعارها و اهداف و هم ادعاهای بی تعداد مبنی بر تغییر روال حاکم، ولی باز هم در بر همان پاشنه سابق گشت.
نظام آموزشی کشور در هشت سال اخیر نتوانست با جریان حاکم بر کنکور مقابله کند یا بهتر بگوییم نتوانست عدالت آموزشی را محقق کند تا نتایج آن در کنکور دیده گردد؛ بنابراین میراثی برای آیندگان به ارث گذاشته خواهد شد که مشابه همانی است که از گذشتگان برجا مانده است.
افق روشن مدرسه سازی
گوش مخاطبان آموزش و پرورش از وعده حل مسائل پر است. یکی از این وعده ها قول مسؤولان در دوره های مختلف برای حذف مدارس فرسوده و تخریبی است. سال90 معاون عمرانی وزیر آموزش و پرورش در سیزدهمین جشنواره خیران مدرسه ساز هرمزگان یک بار این قول را داد و سال92 را سال تحقق این وعده اظهار داشت. اما سال92 از راه رسید درحالی که بار مدارس فرسوده روی دوش آموزش و پرورش سنگینی می کرد.
در آن سال طبق آمارهای رسمی از مجموع مدارس کشور که حدود 110هزار مدرسه است یک سوم آنها فرسوده و نیازمند تخریب و بازسازی معرفی می شد که هر کدام می توانست سقفی سست و لرزان بر سر دانش آموزان ایران تلقی گردد.
از سال92 به بعد اما درحوزه مدرسه سازی گشایش هایی رخ داد که سال به سال این عدد و این خطر را کوچک تر کرد.
اکنون آمارهای رسمی سازمان نوسازی و تجهیز مدارس کشور نشان می دهد از سال 92 تا اوایل سال جاری 16هزارمدرسه شامل 81هزار و500 کلاس درس ساخته شده که معنی ساده شده اش ساخت روزانه 28کلاس درس در کشور است.
این رشد که محصول افزایش اعتبارات ویژه مدرسه سازی در بودجه های سالانه و هم افزایش مشارکت خیران مدرسه ساز است کار را به جایی رسانده که آمار مدارس نیازمند تخریب، بازسازی و مقاوم سازی در کشور از30درصد در سال 95 به 19.5 درصد در سرانجام سال 99 کاهش یافته است.
دربحث استانداردسازی سیستم گرمایشی مدارس که سال ها چالش فصول سرد سال بود و تا به امروز اتفاقات تلخی هم به واسطه اش رقم خورده، سال به سال عملکرد وزارت آموزش و پرورش بهتر شده و امکانات سخت افزاری در سراسر کشور پیشرفته.
طبق آمارسازمان نوسازی مدارس از سال 92 به این سو حدود 280هزار کلاس درس به سیستم های گرمایشی و سرمایشی استاندارد مجهز شدند که اگر در تعداد روزهای سال تقسیم شوند یعنی که روزانه 95 کلاس درس صاحب سیستم های استاندارد شدند.
با وجود گام های بلندی که در سال های اخیر در حوزه مدرسه سازی برداشته شده و به رغم این که از سال 92 به بعد به طور میانگین روزانه 9میلیارد تومان برای مدرسه سازی هزینه شده اما هنوز جای کار وجود دارد و مدارس ایران تا برطرف کامل دغدغه ها فاصله دارند.
به طورمثال هنوز 48هزار بخاری گازی و 14هزار بخاری نفتی در کلاس های درس می سوزد و همچنان 7درصد مدارس کشور نیازمند تخریب و بازسازی است که بیشترین آنها در استان تهران واقع شده اند.
مریم خباز - جامعه / روزنامه خبرنگاران
منبع: جام جم آنلاین