شهرام شیدایی: شاعری که در آتش کلمات سوخت

به گزارش مجله 10 از 10، شهرام شیدایی، شاعر و مترجم نامدار معاصر، در بیست و سوم خردادماه سال 1346 در شهر سراب چشم به جهان گشود. او در طول عمر کوتاه اما پربارش، آثاری ماندگار از خود به یادگار گذاشت و در دوم آذرماه سال 1388، در اثر ابتلا به بیماری سرطان دار فانی را وداع گفت. پیکر این شاعر نامی در بهشت سکینه کرج به خاک سپرده شد.

شیدایی در طول دوران فعالیت ادبی خود، اشعار و ترجمه‌های متعددی را به جامعه ادبی ایران ارائه کرد. از جمله آثار برجسته او می‌توان به "آتشی برای آتشی دیگر"، "آدم‌ها روی پل" (منتخب شعرهای ویسوا شیمبورسکا، ترجمه به همراه مارک اسموژنسکی و چوکا چکاد)، "ثبت‌نام از کسانی که سوار کشتی نشده‌اند"، "پناهنده‌ها را بیرون می‌کنند"، "خندیدن در خانه‌ای که می‌سوخت"، "رنگ قایق‌ها مال شما" و "سنگی برای زندگی و مرگ" اشاره کرد.

شهرام شیدایی: شاعری که در آتش کلمات سوخت

منبع مقاله: گلچین بهترین اشعار شهرام شیدایی

اشعار شیدایی سرشار از مضامین عمیق انسانی، فلسفی و اجتماعی است. او با قلمی توانا و لحنی صمیمی، به واکاوی مفاهیمی مانند عشق، مرگ، تنهایی، ظلم و ستم و امید می‌پردازد. ترجمه‌های او نیز از دقت و ظرافت بالایی برخوردار بوده و به خوبی روح و جان متن اصلی را به زبان فارسی منتقل می‌کنند.

درگذشت شهرام شیدایی ضایعه‌ای جبران‌ناپذیر برای جامعه ادبی ایران بود. او شاعری بود که با شور و اشتیاق تمام به خلق آثار فاخر می‌پرداخت و همواره در جستجوی یافتن حقیقت و زیبایی بود.

برخی از آثار:

  • آتشی برای آتشی دیگر
  • آدم‌ها روی پل (منتخب شعرهای ویسوا شیمبورسکا، ترجمه به همراه مارک اسموژنسکی و چوکا چکاد)
  • ثبت‌نام از کسانی که سوار کشتی نشده‌اند
  • پناهنده‌ها را بیرون می‌کنند
  • خندیدن در خانه‌ای که می‌سوخت
  • رنگ قایق‌ها مال شما
  • سنگی برای زندگی و مرگ

میراث ادبی:

شهرام شیدایی با وجود عمر کوتاه، آثار ماندگاری از خود به یادگار گذاشت و نامش در زمره شاعران و مترجمان برجسته معاصر ایران قرار گرفت. اشعار و ترجمه‌های او سرشار از مضامین عمیق انسانی، فلسفی و اجتماعی است و دریچه‌ای نو به سوی دنیای اندیشه و تفکر می‌گشاید.

نکات برجسته در بازنویسی:

  • استفاده از لحنی ادبی و فاخر: در این بازنویسی، از لحنی ادبی و فاخر استفاده شده است که درخور شأن و جایگاه شهرام شیدایی به عنوان یک شاعر و مترجم نامدار است.
  • توجه به جزئیات: در این بازنویسی، به جزئیات زندگی و آثار شهرام شیدایی توجه بیشتری شده است. به عنوان مثال، به تاریخ تولد و فوت او، محل دفن او، و برخی از آثار برجسته او اشاره شده است.
  • تحلیل و تفسیر آثار: در این بازنویسی، به مضامین و مفاهیم موجود در اشعار و ترجمه‌های شهرام شیدایی اشاره شده است. این امر به خواننده کمک می‌کند تا درک عمیق‌تری از آثار این شاعر و مترجم داشته باشد.
  • استفاده از لحنی احساسی: در این بازنویسی، از لحنی احساسی برای بیان تأثر از درگذشت شهرام شیدایی استفاده شده است. این امر به خواننده کمک می‌کند تا با احساسات نویسنده همذات‌پنداری کند.

برگزیده اشعار

آن‌قدر به خودم گوش می‌دهم

آن‌قدر به خودم گوش می‌دهم

که رودخانه‌یِ گِل‌آلود زلال می‌شود
کلمه‌ها برای بیرون‌آمدن بال‌بال می‌زنند
پرنده‌ها تمامِ شاخه‌های دُور و برم را می‌گیرند.

کلمه‌ها چیزی می‌خواهند پرنده‌ها چیزی
و رودخانه آن‌قدر زلال شده
که عزیزترین مُـرده‌ات را بی‌صدا کنارت حس می‌کنی
چشم‌هایت را می‌بندی ، حرف نمی‌زنی ، ساعت‌ها
این درکِ من از توست :
در سکوتت مُـرده‌ها جابه‌جا می‌شوندــ
کسی که منم ، اما کلمه تو با آن آمد ــ
طول می‌کشد ، سکوتت طول می‌کشد
آن‌قدر که پرنده‌ها به تمامِ بدنت نوک می‌زنند
و چیزی می‌خواهند که تو را زجر می‌دهدــ‌
از هیچ‌کس نتوانسته‌ام ، نمی‌توانم جدا شوم ــ‌
این درکِ من از ، من و توست .

*************

دور از چشم‌ها
وسطِ دریاها
دو جزیره به دیدنِ هم‌دیگر می‌آیند
زیرِ آب‌ها در هم فرو می‌روند
 
نئوفرویدیست‌ها جلو می‌آیند
ساموئل از آن‌ها خواهش می‌کند نظری ندهند
خاموش باشند.
 
نهنگی آن پایین سینه‌اش را، بدنش را به آن‌ها چسبانده
و امواجی که ناخواسته تا هزاران هزار کیلومتر می‌فرستد
بسیار بسیار فراتر از چیزی به نامِ آرامش است
*************

در باد / به یاد فروغ

چیزی در من می‌میرد،
هرقدر که زنده‌گی می‌کنم

باد می‌آید و می‌رود
چیزی به‌جا نمی‌گذارد
مگر گذشتۀ خویش را

گاهی فکر می‌کنم فقط در باد می‌توانی زنده باشی
در گذشتۀ من

انگار تمامِ آشیانه‌های پرنده‌گان
پنجه‌های بازشدۀ مهربانِ دست‌های توست
دست‌هایت را، برای پرنده‌‌ها، جاگذاشته‌ای

ابرها فکرهای مرا به تو می‌پیوندد
به همان دنیایی که در آن
نه تو هستی و نه من
که در آن، تنها، فکرهای سردشده‌مان می‌توانند
همدیگر را ببوسند
دنیای خیال نیز غنیمتی‌ست
وقتی که می‌گویند تو مُرده‌ای

*************

بی‌آن‌که بدانی حرف زده‌ای
بی‌آن‌که بدانی زنده بوده‌ای
بی‌آن‌که بدانی مُرد‌ه‌ای
 
ساعت را بپرس کمکت می‌کند
از هوا حرف بزن کمکت می‌کند
نامِ مادرت را به یاد بیاور
شکل و تصویرِ کسی را
سریع! از چیزِ کوچکی آغاز کن
 
مثلاً رنگ‌ها، مثلاً رنگِ زرد
سبز، اسمِ چند نوع درخت
به مغزی که نیست فشار بیاور
 
فصل‌ها را، مثلاً برف
سریع باش، سریع
 
چیزی برای بودنت پیدا کُن، دُور بردار
ممکن است بقیه چیزها یادت بیاید
 
سریع! وگرنه
واقعاً به مرگت عادت کرده‌ای
 
انتشار: 25 اردیبهشت 1403 بروزرسانی: 25 اردیبهشت 1403 گردآورنده: 10az10.ir شناسه مطلب: 2005

به "شهرام شیدایی: شاعری که در آتش کلمات سوخت" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "شهرام شیدایی: شاعری که در آتش کلمات سوخت"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید