فضای کتاب و کتابخوانی در مشهد و تفاوت هایش با تهران
به گزارش مجله 10 از 10، به گزارش خبرنگار خبرنگاران در خراسان رضوی، نیلوفر نیک بنیاد، خالق چندین عنوان کتاب برای بچه ها و سرشار از ایده و خلاقیت برای کتاب خواندن و کتاب نوشتن است. می گوید از کودکی اهل خواندن داستان و شعر بوده و در ادامه برای خودش قلم می زده است و برای برخی از مجلات ارسال می کرده است. وی که متولد 1370 تهران است، حدود یک سال و نیم است که در مشهد زندگی می کند. نیک بنیاد دارای مدرک کارشناسی حقوق و کارشناسی ارشد فرهنگ و زبان های باستانی از دانشگاه تهران است. در گفت وگو با نیلوفر نیک بنیاد، از آثارش و نیز تفاوت محیط کتابخوانی و کتابفروشی در دو شهر مشهد و تهران، پرسیدیم و او هم به سوال هایمان پاسخ داد.
شما از رشته حقوق به فرهنگ و زبان های باستانی رفتید. دلیل این شیفت مطالعاتی چه بود؟
بله درست است. رتبه کنکورم خوب شده بود و متأسفانه به خاطر برخی باورهای غلط که درباره انتخاب رشته وجود دارد، مجبور شدم مثل خیلی دیگر از رتبه های خوب کنکور رشته حقوق را انتخاب کنم. اما در کارشناسی ارشد تغییر رشته دادم و فرهنگ و زبان های باستانی خواندم، باز هم در دانشگاه تهران. اما از دوران کودکی داستان و شعر می خواندم و در ادامه می نوشتم و برای مجلات مختلف می فرستادم. این کار را تا اواخر دوره نوجوانی ادامه دادم و بعد، کم کم به عنوان همکار و به شکل حرفه ای وارد همکاری با نشریات کودک و نوجوان شدم. هنوز هم شغلم همین است. در زمینه ادبیات کودک و نوجوان فعالیت دارم و برای بچه ها می نویسم.
از آثارتان برایمان بگوئید.
تا به امروز چند جلد کتاب برای بچه ها نوشته ام. سوفار زرین اولین کتابم است؛ رمانی در ژانر فانتزی برای مخاطب نوجوان که با نگاه به اساطیر ایرانی نوشته شده و انتشارات علمی و فرهنگی آن را در شمارگان 1500 نسخه منتشر کرده است. رمان من شیر سیر نیستم هم به موضوع خودآگاهی و هویت فردی می پردازد و نشر نردبان آن را منتشر کرده است. تیراژ این کتاب هزار نسخه است و تا کنون به چاپ دوم رسیده است. سه کتاب تصویری هم دارم: مامان جدید من که انتشارات علمی و فرهنگی آن را منتشر کرده و محتوای آن به بچه ها تک والد می پردازد، راز آدم فضایی با موضوع محیط زیست که آن را هم نشر نردبان منتشر کرده است و سومی مرکز زیبایی فیل های جورواجور با موضوع تفاوت های فردی که توسط نشر محراب قلم منتشر شده است. به تازگی هم یک مجموعه شش جلدی شامل شش داستان کوتاه برای کلاس پنجمی ها در نشر نشانه و هر جلد در پنج هزار نسخه منتشر شده است. هدف از نگارش این مجموعه بهبود سواد خواندن است.
مهم ترین درس هایی که از استادان در جهت نویسنده شدن گرفته اید، چه بود؟
نکته مشترکی که همه اساتید نویسندگی سر آن توافق دارند، زیاد خواندن است. از هر کدام از نویسندگان حرفه ای سؤال کنید که برای نویسنده شدن باید چه کار کردند، اول از همه می گویند زیاد کتاب بخوانید. بعد از این، بهترین چیزی که در راه نوشتن یاد گرفته ام، این است که دنبال واژگان قلمبه، سلمبه نباشم و ساده بنویسم. چون زیبایی در ساده نویسی است.
به نظر شما کتاب خواندن مهم تر است یا کتاب نوشتن است؟
قطعاً کتاب خواندن مهم تر است چون اگر کسی کتاب نخواند یا کتاب خوب نخواند، نمی تواند آثار درخوری هم بنویسد. کتاب خواندن هم دامنه واژگان فرد را افزایش می دهد، هم تجربیات جدیدی را برای او رقم می زند، هم او را با سبک نوشتاری سایر نویسندگان آشنا می کند و همه اینها برای نویسنده شدن لازم است. برای همین فکر می کنم کتاب خواندن پیش نیاز کتاب نوشتن است.
فضای مجازی این روزها به دغدغه ای خیلی جدی برای خانواده ها تبدیل شده است. به عنوان کسی که در حوزه کودک و نوجوان فعالیت دارد، چکار کنیم که بچه ها کتاب خوان شوند؟
از آن جایی که معمولاً بزرگ تر ها برای بچه ها کتاب انتخاب می کنند، اینطور تصور می کنند که کتاب حتماً باید آموزنده یا علمی باشد و به همین دلیل سلیقه و علاقه بچه ها را نادیده می گیرند. خوب است که برای انتخاب کتاب بچه ها از خودشان هم نظرخواهی کنیم. همچنین باید با فهرست هایی که کتاب های برگزیده و مناسب را معرفی می کنند، آشنایی داشته باشیم؛ مثل لاک پشت پرنده و فهرست شورای کتاب کودک. این فهرست ها کمک می کنند بدون نگرانی کتابی تهیه کنیم. همچنین مراکزی هستند که فعالیت های شاد و عملی برای کتاب خوان کردن بچه ها را آموزش می دهند. مؤسسه پژوهشی تاریخ ادبیات بچه ها یکی از مراکز معتبر در این زمینه است و مطالب خوبی را در وب سایت خودش منتشر می کند که والدین و مربیان می توانند از آن ها استفاده کنند.
روزی چند ساعت مطالعه می کنید؟
نمی توانم بگویم روزی چند ساعت مطالعه می کردم یا می کنم چون معمولاً کتاب خواندن آنقدر برایم لذت بخش است که گذر زمان را متوجه نمی شوم. از بچگی بهترین تفریحم کتاب خواندن بوده و هنوز هم هست. سعی می کنم آثار روز حوزه کودک و نوجوان را بخوانم تا هم از جدیدترین های حوزه کاری ام باخبر باشم و هم از خواندنشان لذت ببرم.
چند عنوان از مهمترین آثاری را که خواندید، برایمان نام ببرید.
این سؤال را هیچ وقت نمی توانم جواب بدهم. کتاب های بسکمک بوده اند که چیزی به من اضافه کرده اند. در زمینه نوشتن، کتاب کوچک برای داستان نویسی نوشته فریدون عموزاده خلیلی را خیلی دوست دارم. چون به زبان بسیار ساده و خودمانی داستان نویسی را به نوجوانان یاد داده و حتی برای بزرگ سالان هم قابل استفاده است. کتاب های شعر و داستان بسکمک هم هست که دوستشان دارم، انتخاب کردن یکی دو تا از بین آن ها واقعاً سخت است.
و اگر بخواهید چند عنوان کتاب به بچه ها پیشنهاد بدهید.
پیشنهاد دادن کتاب برای بچه ها اصلاً کار ساده ای نیست. شاید برای گروه سنی بزرگسال به راحتی بتوانیم چند کتاب داستان، رمان، شعر و غیره معرفی کنیم اما برای بچه ها باید به معیارهای مختلفی توجه داشته باشیم. همانطور که قبلاً گفتم فهرست هایی مثل لاک پشت پرنده و شورای کتاب کودک در این زمینه خیلی کمک می کنند. من به جای دو کتاب، این دو فهرست را معرفی می کنم.
در حوزه فعالیت های ترویجی کتابخوانی هم اقدامی انجام داده اید؟
فعالیت شاخصی که بتوانم اسمش را فعالیت ترویجی بگذارم و مثلاً یک جور کار ملی باشد، نداشته ام؛ اما در حد خودم سعی کرده ام حتی اگر شده روی یک نفر تأثیر بگذارم و کاری بکنم که به کتاب خواندن علاقه مند شود. مدت هاست به بچه ها اطرافم به مناسبت های مختلف کتاب هدیه می دهم، سعی می کنم برای مدارسی که کتابخانه ندارند، از کتاب های خوانده شده خودم، کتابخانه درست کنم، معرفی کتاب هایی را که می خوانم برای وبسایت های مختلف می نویسم تا مخاطبان در انتخاب کتاب راحت تر باشند، به اطرافیانم کتاب امانت می دهم و خیلی وقت ها مناسب با جمع های چند نفره، کتابی انتخاب می کنم که یک قسمتش را در جمع بخوانیم، صفحات مرتبط با کتاب و کتاب خوانی را تبلیغ می کنم و چیزهایی مثل این. اگر یکی دو نفر هم از طریق من علاقه مند شوند و کتاب بخوانند، یعنی راه را درست رفته ام.
و سوال آخر؛ به نظرتان فضای کتاب در شهری مانند مشهد با پایتخت چه تفاوت هایی دارد؟
مشهد با اینکه یکی از شهرهای بزرگ کشور است، کتاب فروشی ها و پاتوق های کتاب خوانی خیلی کمتری نسبت به تهران دارد که از طرفی حسن است و از طرفی عیب. خوبی اش به این است که بیشتر افراد کتاب خوان این پاتوق ها را می شناسند، قرارهایشان را در این مکان ها می گذارند، خریدهایشان را از همین کتابفروشی ها می کنند و... ولی از طرفی هم اگر کسی مشکل تردد به این نقاط را داشته باشد یا به هر دلیلی گذرش به این چند کتابفروشی معروف نیفتد، سخت می تواند در کتاب فروشی های کوچک محلی همه کتاب های مد نظرش را پیدا کند. از آن طرف تهران پر است از کتاب فروشی های کوچک و بزرگ که خودش یک مزیت است، اما حس خوب آشنایی و خودمانی بودن یا به نوعی تبدیل شدن به یک پاتوق برای همه مردم شهر را ندارد.
منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران